گاهی من...

روزنوشته ها

گاهی من...

روزنوشته ها

گاهی من...
آخرین نظرات
پنجشنبه, ۶ آبان ۱۳۹۵، ۱۱:۰۷ ب.ظ

یادت باشد

یادت باشد

زیبایی همیشه بوده است، قبل از این که زیبایان زاده شوند

. و بسیار قبل از آن‌که عشق حتی 

نفس بکشد...

یادت باشد، آن سیب سرخ، بالای شاخه‌ی بلند نور بود

 پشت ابر سیاه انکار، اما کودک از درخت بالا رفت و سیب را چید و جوان شد.

یادت باشد، جوان شراب کهنه را که نوشید خم شد و جام را بوسید. 

بلد بود که: باده از جام نیست[1] و باور داشت آن را، 

اما نشانی تاکستان را برتن جام دیده بود 

و می‌دانست که جام را نه چون بتی 

                                  که چون مکتوبی پرمعنا، همیشه خواهد خواند...




[1]

از قدح‌های صور رد شو نایست!                   باده در جام است لیک از جام نیست!  ( مولوی)

 





موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۸/۰۶
نجمه عزیزی

نظرات (۳)

سلام. حس قشنگی بود .... همراه با طراوت و آوای خوش سیب سرخ و نور و جوان و جام و شراب ....
پاسخ:
سلام... از پایان بندی کتابه. چشم قشنگ بینت را سپاس. به افتخار مصطفی مستور و به افتخار بیتا !
سلام
مصطفی مستور ؟ دومی رو هم که میشناسیم!!
پاسخ:
نویسنده کتاب روی ماه خداوند را ببوس. اینجا در موردش نوشته بودم.  
عکس زیبایی بود ممنون.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی