گاهی من...

روزنوشته ها

گاهی من...

روزنوشته ها

گاهی من...
آخرین نظرات
يكشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۶، ۰۵:۳۰ ب.ظ

اعترافات یک خائن سرافکنده!

دروغ چرا من هم چند هفته ای است که آلوده اینستاگرام شده‌ام و گمان می‌کنم فهمیده‌ام که چرا وبلاگنویسها به سمت این لعبت افسونکار می‌روند و برنمی‌گردند! 

به پیج چند تا از وبلاگنویسهای سابق که دوست داشتم سر زدم و دیدم که چقدر کمرنگ و خلاصه‌نویس شده اند و چرا نشوند؟ ماهیت این ابزار همین است انگار. ابزاری که به شدت مخاطب محور است و در دامش که باشی به شدت در معرض خطر اعتیاد به بازخوردی و بدون این که بفهمی همینطوری بی هوا تو را فالوور فالوورهایت میکند. چشم وا میکنی و می‌بینی داری به ساز ذائقه آنها و با ریتم آنچه که بیشتر پسندیده‌اند می‌رقصی. آنچه بیشتر پسندیده می‌شود هم با توجه به تنوع ذاتی مخاطبین معمولا معلوم‌الحال است. انگار که شیرخشک باشد در مقابل شیر مادر! لذیذتر روانتر و جذابتر و البته بی‌خاصیت‌ و چاق‌کننده!

البته من هنوز معتادی در مرحله نوک زدن هستم و توان مشاهده خودم و رفتارهایم را دارم!‌ اینست که میفهمم وقتی ناخودآگاه لایکهای پستها را با هم مقایسه میکنم  تصمیمهای بعدیم در انتخاب موضوع کاملا تحت تاثیر قرار می‌گیرد

 در واقع اگر انتخاب را بسپاری به کودک نفس بدفرمای، احتمال بازنده شدن وبلاگ در مقابل اینستاگرام بسیار زیاد است. اما نسپار! بگذار مادر خردمند درونت تصمیمها را بگیرد و بگذار ذوق و فهم و خلاقیتت در همین دکه کم رونق و در مقابل همین خواننده‌های خاموش مفت‌خوان (که حالا به ارزش سلبی و ایجابشان بسیار پی برده‌ام!) قد بکشد و ببالد و به ثمر بنشیند. 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۶/۰۴/۱۸
نجمه عزیزی

نظرات (۱۰)

تو که گوش به حرف من نمیدی )))):  
وگرنه خیر دنیا و آخرتتو نشونت می دادم.
تو یه سیاره ی دیگه تو عالم مجازی.
یه قرون به تجربه ی منم احترام بذار.بالاخره سال بالایی،سال پایینی حداقل ...
حالا تو بیا .اگه گفتی خودشه .همینو می خواستم.ایییینه خودخودخودشه...من قول میدم هیچی نخوام ازت.
یه کم زحمت داره ...ولی راست کار خودته.
در مورد اعتیاد موافق نیستم.فعلا جذابیتش مال تازگیشه ...
۱۹ تیر ۹۶ ، ۰۲:۵۰ فروغ نورانی
سلام
وبلاگتون رو تعطیل نکنید،....تازه من پیدا کردم ....
پاسخ:
فروغ جان هستم ...تازه اول عشقه
۲۰ تیر ۹۶ ، ۰۰:۱۷ سینا شهبازی
نجمه جان
من مدتی به صورت بسیار چراغ‌خاموش برای رفع کنجکاوی‌ام و دیدن عکس عده‌ای، به اینستاگرام سر زدم و بعد از یک هفته می‌خواستم دوباره این کارِ نحس را انجام دهم که خدا را شکر برنامه‌اش Eror داد و من هم دیگر پِیَ‌اش را نگرفتم. این شد که اجازه ندادم به مرحلۀ اعتیاد برسد.
ضمناً من هم سعی می‌کنم به جای این که جزو خواننده‌های مفت‌خوانِ خاموش باشم، بیش از پیش سر بزنم و پست‌های فوق‌العاده با سبک نوشتن فوق‌العاده‌ترت را از دست ندهم و کامنت بگذارم، هرچند که به آن نیازی نداری.
پی‌نوشت (کاملاً نامربوط به من): احتمالاً که دل‌مشغولی‌های دیگری -به‌جز اینستاگرام- داری که کمتر اینجا پست می‌گذاری. کاش تو هم جزو صد روز اولت بود که وبلاگ‌نویسی را شروع کرده بودی و خودت را مجبور می‌کردی هرروز کامنت بگذاری. دروغ چرا؟ وقتی سر می‌زنم و می‌بینم هنوز پست جدیدی نگذاشته‌ای، دلم می‌گیرد! امیدوارم فرصتی پیدا کنی و بیشتر بنویسی.
پاسخ:
ای بابا برار جان البته که نیاز دارم ولی سعی میکنم وابسته این نیاز نباشم و هر جور میتونم مشق استغنا کنم. وبلاگ این توانو داره که به چنین مشقی میدان بدهد... راستش مدتیست که  تقریبا هر روز مینویسم ولی همت تایپ و درج در وبلاگ همیشه نیست
۲۲ تیر ۹۶ ، ۰۰:۴۵ سینا شهبازی
نجمۀ عزیز
به نظرم حیفه مطالب خواندنی‌ات را برای افرادی مثل من که مشتاق خواندن مطالبت هستیم بازگو کنی. اگر به فکر خودت نیستی، به فکر ما باش :-D
اگر باز هم به فکر ما نیستی، دست کم عکس‌نوشته‌ای از مطالبت را برایم بفرست تا بتوانم سرقت علمی کنم و آنها را در وبلاگ خودم بگذارم.
از شوخی بگذریم، امیدوارم بیشتر شاهد نوشته‌هایت باشم.
می‌دونم که می‌دونی واقعاً مشتاق خوندن پست‌های مفیدت هستم و مثل من فقط حرف مفت نمی‌زنی!
پاسخ:
ما خو نفهمیدم چیشی گفتی آخرِش!‌بازگو بکنِم یا نکنِم بالاخره؟... 
لطفت رو چشوم ولی دیه نبینم خودزنی کنیَن!
۲۲ تیر ۹۶ ، ۲۲:۲۱ سینا شهبازی
خودمم کامنتم رو خوندم نفهمیدم چیشی گفتم!
خلاصه اینکه لطفت رو شامل حال من بکن و بنویس.
یه بنده‌خدایی بهم گفت حرفی که بابتش بهت پول ندن، حرف مفته. برای همین گفتم. ولی چشم خواهر. شما امر کن.

۲۳ تیر ۹۶ ، ۰۰:۳۲ سینا شهبازی
الآن که دارم نگاه می‌کنم، می‌بینم کوپن‌های استفاده از کامنتم رو استفاده کردم و حتی یه چندتا هم اضافی استفاده کردم.
فقط می‌خواستم ازت خواهش کنم اگر فرصت کردی و وقت آزادی داشتی، ممنون می‌شم اگه به آخرین پست وبلاگم، یه نگاه بندازی.
۲۸ تیر ۹۶ ، ۲۱:۲۹ محسن زنگویی
من به تازگی عضو اینستاگرام شده ام. من هم نسبت به اینستاگرام نظر شما را دارم. اما خب قصد ترک کردنش را ندارم. ترجیح می دهم وایسم و مبارزه کنم و قدرتمند شوم!
احساس می کنم عقب نشینی تنها باعث پاک شدن صورت مسئله می شود. در چنین شرایطی حتی توانایی خودمان بودن در وبلاگ را نیز نداریم.
در وبلاگ بسیاری از دوستان دیده ام که زیر پست هایشان گزینه ی پسندیدن دارند. به نظرم این گزینه نیز هیییچ تفاوتی با لایک های اینستاگرام ندارد. فقط چون خوانندگان وبلاگشان کمتر است، پست هایشان لایک های کمتری می خورد و چون افراد تقریبا شبیه به هم هستند، هم رنگ جماعت شدن به واسطه ی لایک های خورده شده زیر پست ها به چشم نمی آید.
۲۷ اسفند ۹۶ ، ۲۰:۰۱ محسن زنگویی
در کامنت قبلی در همین مطلبت گفتم"ترجیح میدم وایسم و مبارزه کنم و قدرتمند شم!"
الان اومدم بگم، راستش رو بخوای بعد از مدتی کنترل کردن خودم در برابر وسوسه‌هایش، اوقاتی بود که زمان‌های زیادی رو هدر می‌دادم و عملاً افسارم از دستم بیش از پیش خارج شد. به خاطر همین دیگه بهش سر نزدم. الان می‌بینیم کنترل بیشتری روی مدیریت زمانم و زندگیم دارم.
گفتم چون ممکنه با نوشتن اون کامنت باعث شده باشم تو هم مدت بیشتری رو در عین نارضایتی در اینستاگرام گذرانده باشی، توبه کرده باشم و البته اگه فرد دیگری اون کامنت رو خوند، این رو هم بخونه.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی