کتاب "فصل تحصیلی ما"
نوروز 95 بود. دوستم بیتا مهمانم شدهبود و لحظههای خوبی را برایم سوغاتی آوردهبود. وقت رفتن که شد حرفهایمان تمام نشد مثل همیشه و ادامهاش را تا چند روز بعد در فضای مجازی دنبال کردیم. وسط چت، داشتم نفسی تازه میکردم که یک جمله برایم نوشت از همانها که میشود به پایشان گریبان درید و به صحرا دوید! از آن جملهها که شدیدا در زمان و مکان مناسب گفته میشوند و شنونده را به فنا میبرند! و اما جمله این بود:
چرا وقتت را با ننوشتن هدر میدهی وقتی میتوانی بنویسی؟!
از همان صبح معطر 17 فروردین بود که تصمیمم را گرفتم؛ چیزی در درونم شعلهور شدهبود که قادر به مهارش نبودم و از همان روز، نوشتن خاطراتم را آغاز کردم.
سلسله نوشتههایی که تقریبا هر روز مینوشتم و در وبلاگم منتشر میکردم چیزی شبیه خاطرهدرمانی شد و حسابی روح و روانم را شخم زد! وقتی بازخورد خوب چند رفیق شفیق را در قبال آن نوشتهها دیدم جرأت پیدا کردم که برای استادانم هم بفرستم و تازه آن موقع بود که احساس کردم میتوانم عنوان کتاب را برای آن نوشتهها جدی بگیرم.
اسم کتاب از غزلی زیبا (سروده زکریا اخلاقی) گرفتهشده با این مطلع:
فصل تحصیلی ما بی می و موسیقی نیست
مشربی خوشتر از یان مشرب تلفیقی نیست
***
"فصل تحصیلی ما" به خاطرات دوران تحصیل من در دانشکده معماری یزد میپردازد؛ این روایت که بازه زمانی 73 الی 81 را در برمیگیرد با رگه هایی از طنز و خودکاوی، شادی و اندوه و بیم و امید شکل گرفته و به گمانم روایتی خواندنیست.
دوست هنرمندم شعری اولیا تصاویر زیبایی برای آن طرح زده و مهرنوش کیانپور عزیز جلد آن را طراحی کرده است.
یک سال دنبال غمزههای انتشارات دانشگاه یزد دویدم و انتظار کشیدم. چیزها دیدم در روی زمین! (مثلا داوری را دیدم که نگران بود با چاپ شدن این کتاب همه در صدد چاپ خاطراتشان برایند!) چند روز پیش بالاخره چاپ شد و به دستم رسید.
***
برخی صفحات کتاب:
***
مراکز پخش: 1- موسسه کتابیران: تهران، خیابان لبافی نژاد،بین فروردین و اردیبهشت، پلاک 238 2-کتابفروشی شهر کتاب: یزد، میدان آزادی (باغ ملی) ابتدای خیابان فرخی، تلفن: 03536271538
از طریق این نشانی هم میتونید به صورت اینترنتی تهیه کنید و ارسال در یزد هزینه ای ندارد! (البته در حال حاضر یعنی دیماه 97 ظاهرا هزینه کمی دارد بر خلاف تاریخ نشر اولیه این نوشته)
هم برای سال نو و هم کتاب نو!
این چند صفحه ای که از کتابت خوندم نظرم رو جلب کرد
تهیه ش می کنم؛ البته اول کمی صبر می کنم تا شاید به من هدیه کنی!