گاهی من...

روزنوشته ها

گاهی من...

روزنوشته ها

گاهی من...
آخرین نظرات

۱ مطلب در دی ۱۳۹۷ ثبت شده است

يكشنبه, ۳۰ دی ۱۳۹۷، ۰۳:۱۶ ب.ظ

حرف گنده‌تر از دهان را باید زد!


هنر می‌تواند از هنرمند بزرگتر شود؟

در نوجوانی این سوال افتاده‌بود سر زبانت و از هر آدم حسابیی که می‌دیدی می‌پرسیدی. غالباً به فکر فرومی‌رفتند و غالباً از فهمیدن این که "آری می‌شود" در درون خودشان به وجد می‌آمدند.

حالا روزگاری شده که 49 سانتی 3100 گرمی که خودت زاییده‌ایش و شیره جان به کامش ریختی اژدهایی شده و می‌بلعدت! و در درون خودت به وجد میایی!

ناله می‌زنی که: از خودم به ستوه آمده‌ام!

با ملاحت و بدجنسی و پررویی لبخند می‌زند که: حقتان است! آدمی که بنشیند به شمردن لایکهای عمه همسایه‌اش حقش است که دستش به دامن خودش نرسد!

راز بزرگی را فاش نکرده! خیلیها گفته‌اند و حتّی خودت هم بلدی و عمیقاً تجربه‌اش کرده‌ای؛‌ امّا بدمصب با نفوذ کلامی می‌گوید که ذوب می‌شوی!

کمی افاضات می‌کند و راهکار ارائه می‌دهد که...زیاد نمی‌شنوی؛ با اصل قضیه دست به یقه‌ای! باد از دریچه‌ای که بازشده می‌وزد و تنت مورمور است!

شب دوباره از برج عاج خرخوانی نزول می‌کند که: خب چه خبر؟

میگویی: خوبم خیلی خوب! کمی مرتّب کردم.

 -خب؟

-تصمیم دارم که مرتب کنم! خیلی مرتّب کنم!

_فقط مرتّب؟

-مرتّب‌کردن یک "مادر-تصمیم" است؛ آن را که گرفتی بقیّه خودشان بدون مصرف انرژی زیادی گرفته‌می‌شوند!  

***

القصه؛ اینستاگرام دلبری بود افسونکار که مرا به شوق همیشگی نوشتن معتاد کرد امّا بهایش را داشت کم‌کم میگرفت. حالا دارم تلاش می‌کنم این وضعیت را مشاهده و درک کنم. نمیدانم قادر خواهم بود شوق نوشتن را بدون اون قلب-نقطه لعنتی حفظ بکنم یا نه.

 

۶ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳۰ دی ۹۷ ، ۱۵:۱۶
نجمه عزیزی