يكشنبه, ۱۰ آبان ۱۳۹۴، ۰۸:۴۵ ق.ظ
شعر اشاره...
محصول زلالی 19 سالگی
*****
با یک اشاره دست مرا بال میکنی
در عمق خواب خاطره جنجال میکنی
تا جاده های امن یقین میبری مرا
تردید را شکسته لگدمال میکنی
گودال میکنی وسط کوچه های ابر
روح مرا میانه آن چال میکنی
با دستهات فکر مرا چنگ میزنی
قابی عجیب بر تن تمثال میکنی
این چشم خواب خواه خطرترس خسته را
ناگاه اسیر آن خط و آن خال میکنی
فریاد میزنم که به من پس بده مرا
لبخند میزنی و مرا لال میکنی...
برچسبها: شعرهای من
+ نوشته شده در چهارشنبه ۲۱ خرداد۱۳۹۳ساعت ۱۰:۳۲ قبل از ظهر توسط سایه
۹۴/۰۸/۱۰