سه شنبه, ۲ خرداد ۱۳۹۶، ۰۳:۳۸ ب.ظ
بهار بیست و یک سالگی
یادش بخیر بیست سال پیش. چقدر شور و هیجان داشتم از نه بزرگی که گفته بودیم. خیلی نمیدانستم به که بله گفتهام، دروغ چرا؟ حتی خیلی هم نمیدانستم به چه چیزی نه گفتهام. فقط خوشحال بودم که توانستهام خارج از برنامهریزی اصحاب قدرت، انتخاب کنم. حس نوجوانی را داشتم که برای اولین بار توی چشم همه نگاه میکند و میگوید: من هم هستم!
توی خیابان پلاکارد هنرمندان را دیدم که نوشته بود: او آمد، پرده و پر بگشایید! خیلی تعجب کردم. مگر چه اتفاقی افتاده!
یادش بخیر!جوانی بود و سرخوشی و گیجی. وزن کم و کنجکاوی زیاد و هزار لایه پرسش و حجاب که در این بیست سال پرده پرده و نه چندان کم هزینه فروافتاد.
خوب بود. اما از گذشتنش بیشتر از خودش خوشحالم.
***
سوال بی ربط:
چند سال دیگه مثل سال 76 دوباره ماه رمضون میفته توی پاییز؟ :)
۹۶/۰۳/۰۲
جالب این که در پست آخرم خیلی اتفاقی دقیقا به کیس شما اشاره کردم:)