گاهی من...

روزنوشته ها

گاهی من...

روزنوشته ها

گاهی من...
آخرین نظرات
يكشنبه, ۲ آذر ۱۳۹۹، ۱۰:۰۲ ق.ظ

غروب کرونا زده

 

 

عصر پنجشنبه‌ای وسط تیرماه‌ بی‌زنهار و عبوس که از در و دیوار حرارت و خشکی می‌بارید مرا غم برده‌بود.
از آن غروبهای کرونازده لعنتی که ته بن‌بست دنیا به نفس‌نفس می‌افتی و راه گریزی نیست. دیگر نه هیجان نوجوانانه اسفند مانده و نه امید به چشم‌روشنی عید نه خنکی و طراوت فروردین و هوای ابری و سبزیهای روبراه اردیبهشت. نه امید به گرم‌شدن هوا آبرویی برایش مانده نه دیگر خبر دروغ کشف واکسن و دارو می‌رسد.
می‌بینی که مرض بدپیله جا باز کرده میان زندگیمان بدون اینکه قصد خداحافظی نشان دهد یا تیغش کند شده‌باشد.
کم‌کم دایره درگیرشدن به دوست و آشناها رسیده و احساس می‌کنی بی‌اندازه ناتوانی!
از کمند تنگ کروناهراسی به زحمت و موقتا خود را می‌رهانی و فی‌الفور گیر می‌افتی وسط اندوه زخمهای اوریجینال و قدیمی و بی‌نظیر وطنی ...کشتی شکسته بی‌ناخدا، طوفان و آشفتگی...انکارشدنی نیست که از شش جهتمان راه ببسته‌ بسیاری چیزها.
دلت می‌خواهد ویولونی که نیست را برداری و با مهارتی که نداری بی‌وقفه بنوازی و بنوازی.
به روضه اشک دربیاری نیاز داری مثل تایتانیک و بعد از اینهمه سال توصیف شنیدن‌ و نقد خواندن از فیلم با دیدنش میفهمی که وسط چنان کشتی‌ای تنها سعادت قابل تصور رز بودن یا جک بودن است و یا ویولن‌نواختن...
شب خواب تکراری باغچه تازه کشف شده را می‌بینی...یک عالمه سبزی یک سطح بنفش و معطر از اسطوخدوس و حتی چند شقایق وحشی...پناه بر خدا باغچه من! کجا اینها را مخفی کرده‌بودی؟ مثل همه خوابهای مشابه آنقدر واقعیست که صبح آشکارا دلتنگ شقایق و بوی اسطوخدوسها بیداریت را باور می‌کنی.
بیداری در کشتی شکسته با باغچه بی گل و با ویولونی که هیچوقت نبوده...و مرضی که انگار همیشه خواهد بود...

 

پنجم تیرماه 99

 

پی‌نوشت: وبلاگ مادرم زمین هم  با سه پست تازه به‌روز شد.

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۹/۰۲
نجمه عزیزی

نظرات (۲)

عین عین عین حس این روزهای من : 
دلت می‌خواهد ویولونی که نیست را برداری و با مهارتی که نداری بی‌وقفه بنوازی و بنوازی.

پاسخ:
شکسته نفسی نکن رفیق ..شوما که نوازنده ای حالا تار هم قبوله :)

سلام. حرف خاصی ندارم جز اینکه امیدوارم حالتون خوب باشه. نمی‌دونم چی شد یکهو الآن یادم افتاد خیلی وقته اینجا سر نزدم. گرچه شمام بیشتر سرگرم مادری کردن برا زمینید. که خیلی هم خوبه.  

پاسخ:
سلام...ممنون از این که یاد اینجا افتادید و بهش سر زدید. آخ از زمین بی مادر...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی