دوشنبه, ۱۱ آبان ۱۳۹۴، ۰۹:۰۳ ق.ظ
توبه از می...
مادامی که دلت دریا نشده آنقدرکه
شراب را بنوشی و جام را رها کنی،
یاد بگیر
یا از سر خم بنوشی یا از فنجان خودت....
یه روز معلومت میشه که راست گفت:
باده در جام است لیک از جام نیست!
و باده در جان توست نه جایی دور...
و جان تو حاضر است ، همین لحظه همینجا.
و ازینرو ست که
خماری، کفر است و رنج، ناشکری!
****
متاسفم به خاطر گشوده نبودن بر لذت لحظه های بیشمار رحمت خدا،
شرمسارم از همه نسیمهایی که میوزد،
در لحظه های سر در گریبانی من.
شرمسارم از
همه طلوعهایی که میشکفد،
و همه مهتابهایی که می درخشد...
تویه میکنم از تشنه مردن زیر باران ....
توبه میکنم....
+ نوشته شده در دوشنبه ۱۰ آذر۱۳۹۳ساعت ۱۳:۵ بعد از ظهر توسط سایه |
۹۴/۰۸/۱۱