گاهی من...

روزنوشته ها

گاهی من...

روزنوشته ها

گاهی من...
آخرین نظرات

۴ مطلب در بهمن ۱۳۹۴ ثبت شده است

سه شنبه, ۲۷ بهمن ۱۳۹۴، ۰۱:۰۹ ب.ظ

رای دادن یا ندادن...

دوست ندارم باور کنم 

اونهایی که میخواستند 

شعله زندگی را در وجود ما خاموش کنند

موفق شده اند...

دوست ندارم نه به این معنی 

که چشمهایم را بر واقعیت ببندم

و در توهم خود غرق شوم

بخشی از وجودم شک ندارد 

که زندگی لطیف تر و سیالتر و رقصنده تر از آن است 

که بشود به زنجیرش کشید...

مگر آنکه خودمان تصمیم بگیریم که روزنه ها را ببندیم

و زحمت اهریمن را کم کنیم...

مرزیست ظریف بین واقع بینی و بدبینی...

و مرزیست ظریفتر بین مثبت اندیشی و توهم!

واقعبینی میگوید : 

                      بندها را ببین

                            زنجیرها را لمس کن

                                    اما

                                          روزنه ها را باور کن!


شاید این کورسوها 

راهی به گشایش ببرد 

شاید هم نه...

اما قطعا 

شعله زندگی را در وجودت زنده نگه می دارد...

شعله ای که 

تو

مسئول آن هستی

                     تا ابد.... 





۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ بهمن ۹۴ ، ۱۳:۰۹
نجمه عزیزی
دوشنبه, ۱۹ بهمن ۱۳۹۴، ۱۲:۳۵ ب.ظ

شخصیت شناسی آرکتایپی ...کهن الگوها...

حداقل از حدود چهار سال پیش 

که با سایت دکتر شیری آشنا شدم ،

مدام وسوسه می شدم 

که به دنیای کهن الگوها وارد شوم و از آنها بیشتر بدانم،

 اما هر بار احساس پیچیدگی و دور بودن می کردم 

و در می رفتم!

چند روز پیش روزیم شد که شیرجه بزنم در آن شیرجه زدنی!



خیلی هیجان انگیز و گشاینده هست 

و احساس می کنم 

مرا به بصیرتی عمیق و شیرین فرا میخواند

 مثل اسب دارم میخونم و میرم جلو...

از صبح تا حالا حدود دویست صفحه را بلعیده ام 

و دو قورت و نیمم هم باقیست!

اما آنچه که علاوه تر حالم را خوش کرد 

توصیف دقیقی بود که سال گذشته همین موقعها 

از خودم داشتم در این شعر 

حالا که فهمیده ام الگوی آرتمیس و هستیا بر  وجودم  غلبه دارد 

آنهم درست به یک اندازه

دوباره توجهم به خودم جلب شده

 و در این روزها که طوفان بی باوریم به خود 

و کمبود اعتماد به نفس و شهامت دوباره در حال وزیدن است 

خیلی بهم چسبید...








۷ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۹۴ ، ۱۲:۳۵
نجمه عزیزی
دوشنبه, ۱۲ بهمن ۱۳۹۴، ۱۰:۴۵ ق.ظ

چیستی تو...

چند ماه پیش بود...

داشتم میرفتم کلاس.

توی خیابان چشمم به تصاویر بزرگی خورد که رویش نوشته بود:

مدافعان حرم...

دلم لرزید،

حس بدی پیدا کردم،

یعنی مداخله نظامی ما،

در کشورهای دیگر، از این به بعد 

عیان است و به آن معترفیم...؟

این یعنی خطر، یعنی نا امنی، یعنی خون...

در باورهای من

آدمها مرز ندارند 

و به داد مظلوم رسیدن یک اصل است،

اما از دمیدن در صور جنگ می ترسم...

 از عاقبت این بازی احمقانه می ترسم...

بازی احمقانه "اگر چکشی بر سرم بکوبی چکشی بر سرت می کوبم"...

بازیی که حاصلش کم و بیش،

دو کله متلاشی شده است...

***

درست همان روز دوستم،

آدرس کانال چیستا یثربی را برایم فرستاد

و خواندن لاجرعه داستان پستچی

چشمم را از زاویه ای دیگر گشود...

آگاهی از حقیقتی ترساننده وجودم را لرزاند...

 حق ندارم

 خشم و نفرتم را گسیل کنم

 به سمت عده ای که برخیشان واقعا پاکباخته و بزرگند

و زیبایی و عشق و انسان را می فهمند

 و به خاطر آن زندگی می کنند

و به خاطر آن

می جنگند،

 مثل حاج علی...

 و باقی، مزدور یا ناآگاه،

 چیزی را که درست می دانند

زندگی می کنند

و خشم و نفرت من، بی شک

گرهی از روحشان نمی گشاید.

 دلم خواست که برای همیشه

 یا دست کم  تا وقتی دوباره یادم نرفته

 خشم و نفرتم را غلاف کنم

 تا مگر با آرامشی بیشتر،

 ریشه های جنگ و نفرت را 

زیر زمین یا روی هوا پیدا کنم...

***



چیستا یثربی را

با آن اسم و فامیل خاص و با آن چهره خاص 

از سروش نوجوان سالهای دور به خاطر داشتم 

و خواندن داستان پر فراز و نشیب زندگیش 

نور پاشید توی ذهنم،

بر زوایای پنهان داستانهای دیگرش....


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ بهمن ۹۴ ، ۱۰:۴۵
نجمه عزیزی
دوشنبه, ۵ بهمن ۱۳۹۴، ۰۸:۱۹ ب.ظ

عشق، رقص زندگی...

" و من به شما میگویم 

که هیچ شری در جهان وجود ندارد. 

تنها انسانهایی وجود دارند که آگاه هستند 

و انسانهایی 

که عمیقا در خوابند...

کسی که در خواب است، قدرتی ندارد...

انرژی هستی در اختیار انسانهای بیدار است...


....


عشق چیزی نیست مگر شکوفا شدن دل آدمی

و شکوفه های دل انسان همگی سفید هستند

و زیبایی آن در همین است...

سفید به معنای تمامی هفت رنگ رنگین کمان است..."


کتاب دل انگیزی است که روحم را با خود میبرد...

اشو جوری حرف میزند که نمیفهمی اما لذت می بری...


***

طوفان مرا برده است..

لطفا یکی پیدایم کند و تمیز بگذاردم سر جای خودم




۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۴ ، ۲۰:۱۹
نجمه عزیزی