گاهی من...

روزنوشته ها

گاهی من...

روزنوشته ها

گاهی من...
آخرین نظرات
دوشنبه, ۱۱ آبان ۱۳۹۴، ۰۹:۱۱ ق.ظ

سلام دوباره...

سلام

اوایل فکر میکردم باید قاظع بود و حتمی و مطمئن.

باید یا کاری را شروع نکرد یا اساسی شروع کرد و قدم پس نگذاشت.

اما دیدگاهم را عوض کردم.

حالا چرا؟

آیا بعد از پژوهشها و مطالعات فراوان

به این نتیجه رسیدم که دیدگاهم به لحاظ فلسفی غلط است؟

خیر...

ماجرا چیز دیگری است!

جانم بالا آمد 

بس که هی شروع کردم و هی رها کردم

بس که هی با خودم جنگیدم و به خودم و اهمالهایم بد وبیراه گفتم.

چاره ای نمانده برایم جز این که خودم باشم، نجمه ! 

با همه اهمالها و بی نظمیها و ناتمامیها...

***

همین جا اعتراف میکنم 

که اگر چه تقریبا مطمئنم که نوشتن منظم 

برای من 

راه ناگزیری به شمار میرود 

تا دل و دین و دنیا را با هم دریابم، 

اما باز هم احتمال رها کردن و رها شدن سر جایش هست.

با این حال دوباره شروع می کنم دانه پاشیدن

برای به دام انداختن مرغ زیرکی که خودم باشم 

حتی برای چند ماه یا چند هفته...

دوست دارم قول بدهم که هر هفته دوشنبه با مطلبی تازه به روز خواهم بود.




موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۸/۱۱
نجمه عزیزی

نظرات (۵)

اگه اینطور باشه دوشنبه ها برای من پایتخت جهان میشه رفیق!
بیا و برو هم که بکنی جات محفوظه. نگرانش نباش
پاسخ:
خوش اومدی صدیقه جان..عجب خوشگل گفتی کیف کردم
بسیار عالی. بازهم با اشتیاق می آییم. سلامت و موفق باشی دوست خوب من.
پاسخ:
خوش اومدی دوست خوبم
چه خوب !! پذیرفتن ویژگی های منفی شهامتی میخواد که دیدن این خصلت از شما استاد گرانقدر جای تعجب نداره!!!
موفق باشید

مبارکه . انشااللله خیر باشه ...

با سلام و درود و ارادت و احترام

می توان "قاطع" بود ولی "حتمی" و "مطمئن" مسأله ی دیگری است. خواهند گفت: شوخی تر از آن است که قاطع انگاشته شود و خواهیم گفت: با تمام شوخ بودن و طنازی اش آن قدر قاطعانه همراه خواهیم بود که بداند در این همراهی قاطع هستیم و استوار. و ما هر بودی را بر آن می آویزیم جاودانه و ماندگار، ازلی و ابدی........... حال به هر صورتی که می خواهد باشد، ما قاطع خواهیم بود پس هم او نیز در شوخی اش نیز قاطع خواهد بود............... باشد که بماند قاطعیتمان.........

خوشا به سعادت آن که هنوز رمقی دارد تا "شروع" کند و "رها" کند( شروع کردن یک مساله است و رها کردن حکایتی دیگر است بسیار عجیب..... و نه کار هر شروع کننده ای) و بتواند با خود "بجنگد" یا با خود بیاویزد....... این شروع و رهایی و جنگ و هماویزی، صورتی است از حرکت و تکاپو و پویایی ......... که در حال، عنصری است بسیار نایاب و کمیاب........... و چه بسیارند کسان که شروع کرده اند که به پایان برساند......... حال چه چیزی را و به کجا؟؟ کسی نمی داند. ولی می گویند که "مطمئن" هستند که درست شروع کرده اند، درست آمده اند و درست می روند و بسیار هم "مطمئن" هستند و منزل نیز "قطعی" است و رسیدن نیز به سرمنزل مقصود "حتمی" است............ پناه بر خداوند............

و من دیرزمانی  است بر این باور منزل گزیده ام که هیچ منزلی را "قطعیتی" نیست!(حیران)

 

و در ادامه نیز "خود بودن" و اهمالها و بی نظمیها و ناتمامیها... نیز حکایت دیگری است که بماند.............

 

و سرانجام آن که؛ "قول و قرار " نیز منزلی است که نمی توان بر "قطعیت" آن نشانی از حتمیت و اطمینان آویخت........

 

بدرود

پاسخ:
یاللعجب....!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی